طی این نوشته سعی خواهم کرد به شرح کامل جزییات روز مصاحبه خود بپردازم با این امید که برای کسانی که در انتظار روز مصاحبه هستند مفید باشد.

شرایط پرونده من :

۲۹ ساله، مجرد و دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی تجزیه

۶ سال سابقه کار با ۵ سال سابقه بیمه

ارسال مدارک ۲۸/۷/۹۰، فایل نامبر ۸/۹/۹۰

قرارگیری در لیست انتظار مصاحبه ۱۳/۴/۹۱،  نامه دعوت به مصاحبه ۴/۵/۹۱

مصاحبه: ۰۶/۹۱

مشاور: آقای برهانی

حدود۱ ساعت زودتر در هتل هیلتون پارک سا بودم. با جمع ۶ نفری از ایرانیان مواجه شدم که سه نفر از آنان دو روز بعد مصاحبه داشتند و برای اطلاع از تعداد و شرایط افراد پذیرفته شده به هتل آمده بودند. یک خانم پرستار از شیراز و یک آقای جوشکار از تهران با مدرک فرانسه c1 و  یک آقای شیمیست که ۵ سال سابقه کار داشته اما تنها ۱۰ ماه بیمه داشتند.

به لطف دوستانی که روز مصاحبه ایشان نبود ، جو خوبی نبود.

سر ساعت ۲ دو نفر از آفیسرها  به لابی آمده و دو آقایی که شرح دادم را با آسانسور به اتاق مصاحبه بردند، آفیسر خانم به نظر اندکی بد خلق می آمد اما آفیسر آقا بسیار خوش برخورد بود.

با حدود ۵ دقیقه تاخیر آفیسر خانم دیگری آمده و من را به فامیل صدا زد. نگاه موشکافانه ای به سر تا پای من انداخته ، خود را معرفی کرده ( ان مری ویلسن) و به سمت آسانسور رفت. پرسید که آیا سفر خوبی داشتید ؟ با هواپیما آمده اید ؟ آیا تنها هستید؟

وقتی در اتاق مستقر شدیم دوباره خود را معرفی کرده و کامل برای من توضیح داد که الان برای چک کلیه مدارک و ظرفیت های شما اینجا هستیم که در صورتی که فاکتور های مورد نظر ما را داشته باشید همین جا اعلام خواهم کرد که پذیرفته شده اید و البته بقیه مراحل کار طول خواهد کشید اما قبولی یا عدم قبولی همین جا مشخص خواهد شد. و من با دقت به صحبت های ایشان گوش داده و با تکان دادن سر و لبخندهای به جا نشان دادم که متوجه صحبت هایشان شده ام.

با سوال در مورد اینکه چه ورزشی انجام می دهم شروع کرد و از پاسخ یوگا بسیار خوشش آمد.

سپس شروع به چک مدارک کردند. ابتدا پاسپورت. پوشه مدارکی که همراه داشتم آبی بود که جلب توجه کرده و به آن اشاره کرده و پرسیدند که  رنگ آبی را دوست دارید؟

خواست تا درباره خودم صحبت کنم.

مدارک بعدی اشتغال به کار ، شناسنامه و بعد لیسانس بود. در مورد ریز نمرات پرسید که آیا کپی دیگری از آن دارم که با پاسخ منفی من با تعجب پرسید چرا؟ اگر این را بگیرم چه می کنی ؟ که گفتم این نسخه اصلی است و در صورت نیاز مجدداً از دانشگاه می گیرم که گفت خب همین را می خواستم بدانم !

سپس مدرکی خواست که اثبات کند در جایی که ادعا می کنم کار کرده ام. که مدارک بیمه را ارائه کردم.

من در شرکتی که شاغل هستم ۶ ماه به صورت پاره وقت و سپس به صورت تمام وقت استخدام شدم که این در گواهی کارم ذکر شده بود. پرسید دو جا شاغل بوده ای که با پاسخ منفی من به مدارکش رجوع کرده و به این نکته اشاره کرد.

باید ذکر کنم که برخی از سوالات را متوجه نشدم و خواستم که سوال را تکرار کنند که یا دوباره همان سوال را تکرار و یا با کلمات دیگری سوال را پرسیدند ویا با دست اشاره ای کردند که متوجه سوال شدم.

در طی چک مدارک سوالاتی در مورد خودم ، کار ، خانواده ، دلایل مهاجرت ، دوستانم ، دلیل انتخاب رشته تحصیلی ، درس مورد علاقه ام پرسیدند. و من سوالات اصلی را به فرانسه جواب دادم اما هر جا که بحثی مطرح شد پاسخ من به انگلیسی بود.

از سفرهای قبلی ام پرسیدند: کی؟ کجا؟ با کی؟ اینکه آیا ما به راحتی سفر می کنیم؟

وقتی پرسیدند که چرا فکر می کنم می توانم در کبک کار پیدا کنم ؟ پاسخ دادم که در زمینه کاری ام مهارت دارم و ۴۰ سرچ کاری ام ( توصیه آقای برهانی ) را نشان دادم که بسیار تعجب کرد. و پرسید که آیا وکیل گرفته ام که پاسخ منفی دادم، از دلیل ازدواج نکردنم و اینکه آیا در آینده ازدواج خواهم کرد یا نه پرسید.

پاسپورتم را نشان داد و به مقنعه ام اشاره کرد و پرسید در ایران این شکلی خیابان می روید؟ مشکلی نداری؟ گفتم من در ایران متولد شده ام این شرایط کشورم است و مشکلی ندارم، با سر حرفم را تایید کرد و گفت همینه که هست.

وقتی دلایل انتخاب کبک را پرسید من به ارزشهای مشترک جامعه کبک اشاره کردم که واکنش نشان داد و چرا اینها برایت مهم است؟ گفتم که انسانیت مهم است و ملاک باید رفتارهای خوب افراد در جامعه باشد. این بحث خیلی پیچیده شد و بسیار فکرش را مشغول کرد و چند بار دیگر در طول مصاحبه ارجاعاتی به این بحث کرد به طوری که برای لحظاتی فکر کردم همه چیز خراب شد و از دست رفت.

از نظر خانواده ام در مورد مهاجرت من پرسید.

خواست صادقانه بگویم که فکر می کنم بیشترین چیزی که آنجا اذیتم خواهد کرد چیست؟ پاسخ دادم نبود خانواده ام که با سر تایید کرد.

پرسید می دانی کبک بسیار سرد است؟ چگونه می خواهی با آن کنار بیایی؟ پاسخ دادم که می دانم و در ابتدا حتما سخت خواهد بود و البته شما سیستم گرمایشی و امکانات خوبی برای مقابله با سرما دارید.

پرسید اگر کار پیدا نکنی چه می کنی ؟ گفتم به صورت موقت کار دیگری انجام می دهم و به جستجوی کار مرتبط با تحصیلاتم ادامه می دهم. پرسید مثلا چه کاری ؟ گفتم کار در کافه یا مارکت که با سر تایید کرد.

گفت می دانی که سفارت کشور تو در کشور من و سفارت کشور من در کشور تو بسته شده (همان روز صبح از طریق خبرنامه آقای برهانی متوجه شده بودم ) در انتها بحث  گفت که حالا دیگر کانادا کشور تو هم هست و تو پذیرفته شدی و حالا باید کمی صبر کنی تا مدارک را صادر کنم.

کامپیوتری که با آن کار می کرد بسیار مشکل داشت و در طول مصاحبه بارها از قدیمی بودن برنامه شکوه کرد و کار به جایی رسید که از آفیسر اتاق بغلی کمک خواست.

در نهایت گفت تا مراحل اداری طی شود فرانسه و انگلیسی بخوان هر چند که انگلیسی ات خوب است اما بهترش کن و فرانسه ات را تقویت کن که همان طور که خودت گفتی ضروری است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم : آفیسر زمانی که با جوابم قانع می شد سر تکان می داد و لبخند می زد ؛ برخی سوالات را آرام می پرسید اما بسیار پیش آمد که با حالتی تهاجمی سوال ها را مطرح کند . خلاصه مرا در حالت های مختلف روانی آزمود.

در طی مصاحبه وقتی سوالی مطرح می کرد به من نگاه می کرد و وقتی جوابی را که می خواست می گرفت بر می گشت سر کامپیوتر من هم حرفم را جمع می کردم و ساکت می ماندم تا سوال بعدی را مطرح کند.

مصاحبه من ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه طول کشید و خدارو شکر قبول شدم.

و اما نتیجه مصاحبه اشخاصی که در ابتدا شرح دادم : آقایی که مدرک جوشکاری داشتند پذیرفته شدند. اما مدارک کاری شیمیستی که بیمه ۱۰ ماهه داشت را نگاه داشته و گفته بودند که تا ۲ ماه نتیجه را اعلام خواهند کرد.

به امید موفقیت تمامی دوستان

منبع: سایت iranquebec.ir

تذکر: استفاده از مطالب سایت به ویژه اخبار مهاجرت فقط با ذکر منبع و لینک سایت مجاز می باشد و استفاده غیر مجاز آن موجب تعقیب قانونی می باشد.

درباره اقامت کانادا

www.iranquebec.ir

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

WhatsApp WhatsApp us