جـدید ترین توصیف مصـاحبه کبک در ماه فوریه

اما شرح مصاحبه ما

تاریخ مصاحبه ما ۱۳ فوریه ساعت ۱۲ ظهر بود. بهتر از اول خودمون رو معرفی کنیم. من به همراه همسرم سال ۸۹ اقدام به مهاجرت کبک کردیم. رشته هر دو ما ۶ امتیازی و بدون فرزند .

ما ساعت ۱۱ به محل مصاحبه رسیدیم و توی لابی هتل و اطراف آن خیلی از ایرانی ها رو میدیدم که اومده بودن از اوضاع مصاحبه باخبر بشن چون بیشترشون روز های بعد مصاحبه داشتند. البته به نظر من بهتر قبل از مصاحبتون با کسی صحبت نکنید چون یه نفر یه سوالی از کبک از من پرسید که منم جوابشو نمی دونستم و یکم استرس اومد تو وجودم!!!

بالاخره قبل از ساعت ۱۲ افیسر اومد اسم ما رو صدا زد و گفت همراه من بیاین … منم برای اینکه ادب را رعایت کرده باشم در حین راه رفتن و داخل اسانسور شروع کردم به احوال پرسی با افیسر یه لحظه دیدم اقای همسر فقط داره نگاه میکنه که با یه نگاه معنی دار بهش متوجه شد وشروع به احوال پرسی کرد …

بعد از اینکه نشستیم افیسر شروع  به معرفی خودش کرد و گفت امروز من پروندتون رو بررسی میکنم و در هر صورت نتیجه را به شما اعلام میکنم.

بعد از این صحبت ها پاسپورت هامون رو خاست و نگاه کرد و گفت ابتدا با شما خانم … بعنوان متقاضی اصلی شروع میکنم.

اصل مدرک دانشگاهی رو ازم خاست بعد پرسید چه سالی مدرک لیسانس رو گرفتی؟چرا ادامه تحصیل ندادی؟ اینم بگم اصل مدرکم رو بالا پایین میکرد تا اطمینان پیدا کنه جعلی نیست!! بعد گفت سابقه کارت رو همراه با بیمه بده و شروع کرد به چک کردن اونا. خوشبختانه من ۵ سال سابقه کار بیمه ای  و ۱ سال بدون بیمه داشتم وخیالم از این بابت راحت بود و در حی چک کردن مدارک  مشغول تایپ کردن توی کامپیوتر بود.

ازم به انگلیسی پرسید شرکتی که توش کار میکنی با شرکت های خارجی همکاری داره؟ منم گفتم وی!   یهو گفت به انگلیسی جوابمو بده. پرسید چه فعالیتی انجام میدی؟ منم شروع کردم به توضیح البته دست و پا شکسته  بهم گفت انگلیست باید بهتر از اینا باشه تو که داری توی همچین شرکتی کار میکنی ! منم گفتم چون دارم فرانسه میخونم یکم انگلیسی ضعیف شده بعدش دیدم یه لبخند کوچیکی زد.

یه هو گفت موسیو!

همسرو که نگاه کردم دیدم رنگش پریده! ازش خواست که مدرک لیسانس و سابقه کاریشو بده. پرسید می دونی همسرت از چه رنگی خوشش می اد؟ کجا باهم آشنا شدید؟ چند سال از همسرت بزرگتری؟؟ من می دونستم همسرم بعلت مشغله کاری زیاد فرانسه رو خوب نخونده بود یکم نگران شدم و پیش خودم گفتم الان اوضاع خراب میشه البته خوشبختانه تونست جواب سوالات رو نصف و نیمه بده. افیسر به همسرم گفت شما باید بیشتر فرانسه بخونید و از همسرتون کمک بگیر!

باز شروع کرد از من سوال کردن که چرا می خوای بیای کبک؟ از بازار کارت تو کبک بگو؟ مطمئن هستی میتونی کار پیدا کنی؟ اگر کار پیدا نکنی چه کار می کنی؟

اسم چند تا شرکت مرتبط با کارتو بگو؟ که خوشبختانه بر اساس سرچ های کاری و اطلاعاتی که داشتم تا جایی که تونستم افیسر رو قانع کردم. البته اینم بگم بعد هر سوال مشغول تایپ کردن میشد و بیشتر گوش می داد به حرفامون…

ازم پرسید ارزش های جامعه مشترک کبک رو بگو….از پرسید چند وقت فرانسه می خونی؟ گفتم  یکسال بیشتر… بعد ۲ دقیقه سکوت یهو گفت شما قبول شدید و دیدم که CSQ ما رر پرینت گرفت و امضا کرد داد بهمون و تبریک گفت.

از منم هم خواست به همسرم تو خوندن فرانسه بیشتر کمکش کنم.خلاصه من خیلی خوشحال شدم و تمام راه برگشت به هتل فقط به مصاحبه و قبول شدنمون فکر میکردم.دوست دارم اینو بنویسم البته میدونم همه شما میدونید کلید موفقیت در مصاحبه فقط زبان فرانسه بعد از تکمیل بودن مدارکتونه و البته این هم که افیسر بدون شما سوالات را حفظ نکردید. (ببخشید به زبون محاوره نوشتم)

در آخر از طرف خودم و همسرم از آقای برهانی مشاور ما و خانم ولد بیگی معلم زبان فرانسه در شیراز بایت همراهی دلسوزانه تشکر و قدرانی میکنم.

درباره اقامت کانادا

www.iranquebec.ir

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

WhatsApp WhatsApp us