شرح مصاحبه های کبک به دلایلی مانند شناخت اهداف افیسر از مطرح کردن سوالات تخصصی-عمومی, آشنایی قبلی با جو مصاحبه ها و همچنین بررسی مدارک کاری تحصیلی و سایر موارد همیشه برای افرادی که در انتظار دعوت مصاحبه هستند جذاب و مفید بوده است. ایران کبک طبق روال سالهای گذشته جهت اطلاع رسانی متقاضیان از روند جدید ترین مصاحبه های انجام شده کبک اقدام به انتشار مصاحبه های متقاضیان (فقط افرادی* که از ابتدا امور مهاجرت را با ما اغاز نموده اند) از سال ۸۹ الی تاکنون از این طریق کرده است. متن های ارسالی از طرف کلیانت های ما:
* : شرح مصاحبه کلیانت های ما بدون هیچ کونه تغییری در متن توصیفی آنها آورده شده است. تصویر فوق توسط آقای ح از محل مصاحبه ها در هتل شرایتون ترکیه گرفته شده است.
“سلام
امیدوارم حال همه دوستان خوب باشد
خدا را شکر و به رسم بزرگان
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت.
بالاخره نوبت شرح مصاحبه من رسید و این دفعه باید مصاحبه خودم را تعریف کنم:
من دو روز قبل با پروازماهان رفتم آنکارا همون اول سری به هتل زدم تا جو را ببینم و آدرس را بررسی کنم چون هتل محل استقرار من نزدیک ۹۰۰ متر تا هتل شراتون فاصله داشت
خدا را شکر کارمندای هتل شراتون کمی به زبان انگلیسی تسلط داشتن[برعکس جاهای دیگه ی شهر آنکارا از فرودگاه تا سطح شهر و حتی هتل محل استقرار خودم گویا کلا آموزش زبان در نظام آموزشی ترکیه وجود نداشته و اخیرا اضافه شده و فقط افراد کمی و آن هم با هزینه خودشون به زبانهای دیگرآشنایی دارن]
آدرس را پرسیدم آسانسورانتهای لابی بعد از گیشه پذیرش طبقه MF را انتخاب کن وقتی پیاده شدی دست راست چیزی که نگهبان درب ورودی اصلی به من گفت [به خودم گفتم بازهم خدا را شکربعد دو سه سال هنوز انگلیسی متوجه میشم]
بعد از بازرسی از گیت امنیتی رد شدم [هتل شراتون جزو مکانهای با سابقه و بین المللی آنکاراست و تقریبا تمام افراد سرشناس از پرزیدنت اوباما تا ملکه انگلیس در زمان اقامتشون در این هتل بوده اند و معمولا نشست های بین المللی و سطح بالا در این هتل انجام می شود به همین دلیل گیت امنیتی در درب اصلی وجود دارد]
سریع به آدرس گفته شده رفتم یک اتاق شیشه ای در انتهای راهروی مدور که قبل از آن محل انتظار تعبیه شده بود فقط یک نگاه ۴ تا ۵ دقیقه ای، نمی خواستم با هیچ کس مواجه بشم چون نمی دونستم چه تاثیری روی من خواهد داشت پس خودم را اذیت نکردم محل را دیدم و برگشتم.
روز مصاحبه ساعت ۸:۳۰ زمان در نظر گرفته شده برای من بود به توصیه دوست خوبم آقای برهانی عزیزنیم ساعت قبل یعنی ۷:۵۵ آنجا بودم [ پایند بودن به زمانهای قرار در اخلاق اداری آمریکای شمالی بسیاراهمیت دارد و پیش میاد که جلسات با حضور همه مدعوین حتی ۱۰ دقیقه زود تر شروع شود] اولین نفر
اتاق مصاحبه در حال نظافت و آماده سازی توسط خدمه بود انتظاری که بیش از ۴۰ دقیقه به طول انجامید چون افیسر پنج شش دقیقه تاخیر داشت و بابت آن به شدت عذرخواهی کرد و گفت همین جا منتظر باش من الان بر می گردم و رفت داخل اتاق.
بعد چند دقیقه ایشان من را صدا زدند و من به داخل اتاق رفتم بعد سلام به فرانسه گفتن اسمت چجوری تلفظ میشه؟
گفت چرا اینقدر مضطرب به نظر میرسی ما یه مصاحبه داریم برای بررسی پرونده شما و هیچ چیز عجیبی در کار نیست راحت باش
بعد گفت خوب اینجا اشاره کرد به روی میز[یک میز مدور نسبتا بزرگ مخصوص کنفرانس با صندلی های چرخ دارچرم قهوه ای ست شده با میز] بطری آب را بردار کمی آب بنوش تشکر کردم و کاری گفته بود انجام دادم لیوان برداشتم و کمی آب نوشیدم خیلی بهتر شد
بعد توی کامپیوتر نگاه کرد و بعد گفت همیشه مجرد بودی؟
بعد گفت پاسپورتت را ببینم؟
گفت راستی استانبول رفتی؟
مدرکت و رشته تحصیلی ات چیه؟
پرسید کدوم شهر میخوای بری؟ و بعد جوابم چرا؟
مدرک زبان داری؟
مدرک زبان داری دیگری داری؟
مدرک برای زبان انگلیسی چطور؟
وقتی مدارک زبان را گرفت گفت سطح زبان فرانسه شما را وارد کردم حالا باید زبان انگلیسی شما را بررسی کنم
آیا به زبان انگلیسی تسلط داری؟
به انگلیسی از من پرسید:
چند تا همکار داری؟
چرا ثابت نیست؟
برای غدا خوردن کجا میرین؟
اوجا را برام توصیف کن؟
چی سرو میکنن؟
[با توجه به واکنشش نسبت به جواب من گفتم مگه این عجیبه؟ گفت نه همه جا همینطوری هست ما هم یک همچین جایی با مشخصاتی که گفتی داریم و این طبیعیه و از سالن غذاخوری خودشون گفت و ادامه داد:]
درباره چی با همکارات در موقع غذا خوردن صحبت میکنی؟
تو چی می خوری؟
با توجه به جواب من گفت چرا؟[من در جواب گفته بودم از خونه غدا میبرم]
گفت همکارات چه کار میکنن؟
دوباره پرسید تو چکار میکنی؟[چون دیدم خیلی از این مسئله میپرسه شروع کردم با توضیحات زیاد که چرا از خونه غذا میبرم
گفت پس بگو غذای مادرت را دوست داری به جای این همه توضیحات و زد زیر خنده
من هم خندیدم و بعد یک مکث گفتم آخه میدونین غذای مادرم با غذای بیرون اصلا قابل مقایسه نیست که باز هم زد زیر خنده]
گفت خوب من سطح زبانت را مشخص کردم از حالا به چه زبانی دوست داری ادامه بدیم؟[من در جواب گفتم نمی دونم
گفت این مصاحبه تو هستش هر طور راحتی میتونیم ادامه بدیم
البته واقعا من نمی دونستم کدوم زبان را انتخاب کنم چون در همون صحبت انگلیسی هم خیلی لغات را فرانسه میگفتم
و بعد چقدربنده خدا را اذیت کردم آخرش مثل خودم شده بود یه جمله فرانسه یه جمله انگلیسی ودرهم برهم]
به انگلیس گفت اگر در مونترال کار پیدا نکنی کجا میری؟
اگر کار مرتبط پیدا نکنی چه کار میکنی؟
سرچ هات را بده به من و گرفت و نگاه کرد و ضمیمه پروندم کرد
شرکت یا شرکتهایی هم تو مونترال پیدا کردی در رابطه با کارت؟[سرچ هام را گرفت و ضمیمه پروندم کرد]
بعد لبخند زد و گفت راستی رشته ات چی بود؟
کد رشته ات چیه؟
و گفت من دیگه کارم تموم شده اگر سوالی داری بپرس و اگرنه مصاحبه را تمام کنیم
[من که هاج و واج گیج شده بودم با لبخند گفتم ببخشید من میتونم بپرسم نتیجه چی شده؟]
گفت خوب صبر کن حساب کنم اگر به امتیاز لازم بررسی قبولی و اگر نه رد میشی
[حالا من دل تو دلم نیست و اون بنده خدا داره حساب میکنه]
گفت félicitation
[من یک نفس عمیق کشیدم و گفتم دارم خواب میبیم و گفت نه شما موفق شدی]
الان برات CSQ را پرینت میگیرم و برات توضیح میدم
چند بار سیم ها را بررسی کرد و در انتها گفت ببین الان پرینترم از سرویس خارج شده بیا اینجا
کنار شیشه کافه هتل را به من نشون داد و گفت شما یک ساعت به من وقت بده تا من CSQ را برات پرینت کنم
من به حرفش گوش دادم و به کافه رفتم و بعد یک ساعت برگشتم و دیدم در محل انتظار چند نفر دارن صحبت میکنن و یکی از آنها گفت افیسر گفته پرینترم خرابه نتایج را ساعت ۵ بعد از ظهر اعلام میکنم
من از گوینده تشکر کردم و رفتم با فاصله چند متری از جمعیت ایستادم
بعد چند دقیقه دیدم خانم آفیسردر حالی که در انتهای محل انتظار ایستاده با دست اشاره میکنه و صدا میزنه موسیو موسیو
وقتی من رسیدم گفت خوب وسیله ای داری که برات یک سری توضیحات را در این برگه ها یادداشت کنم
من خودکارم را به ایشان دادم و ایشان توضیحاتی درباره بقیه مراحل به من داد
و مطالبی را علامت زد
بعد تایید مطالب و آرزوی موفقیت خدا حافظی کرد
وتمام
مصاحبه گر یک خانم حدود چهل سال سیاه پوست لاغر با عینک کائوچویی
بسیار مهربان و مودب
روانشناس و تحلیل گر رفتار
در حین مصاحبه بسیاری از زمانها ایشان در حال تایپ بودند و چند بار به من گفت جمله را آرام تکرار کن تا من تایپ کنم
سعی شود جوابها مختصر و مفید باشد و در صورت درخواست توضیحات اضافه شود
به نظر من در مصاحبه تسلط زبانی بسیار مهم است
در پایان به رسم ادب از استاد عزیزم جناب آقای خاکباش که بسیار برای من زحمت کشیدند واقعا متشکرم چه زمانهای زیادی که ایشان برای آموزش نکات و ریزه کاری های زبان فرانسه به من اختصاص دادند و کمک ایشان نقش مهمی در فرآیند کسب مدرک و قبولی من داشت.
از دوست و مشاور خوبم جناب آقای برهانی ممنونم که خیلی نکات ریز و مهمی در مراحل به من گوش زد کردند که امروز به اهمیت آنها پی میبرم.
از خدا متشکرم که چنین دوستان خوب و متخصصی را کمک حال من دراین مسیرقرار داد.”
ایران کبک:
شرح مصاحبه ۶ نفر از افراد قبول شده با رشته های پرستاری, (۲ نفر) رشته مهندسی عمران (۲ نفر) رشته مهندسی کامپیوتر و ماشین کاری که اخیرا در ماه می ۲۰۱۵ در مصاحبه کبک قبول شده اند بزودی در سایت قرار خواهد گرفت…
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
منبع: سایت iranquebec.ir
تذکر: استفاده از مطالب سایت به ویژه اخبار مهاجرت فقط با ذکر منبع و لینک سایت مجاز می باشد و استفاده غیر مجاز آن موجب تعقیب قانونی می باشد.
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
دریافت آخرین اخبار مهاجرت و تصاویر زیبا از کانادا در صفحه اینستاگرام: iranquebec.ir